ذکر مصیبت تخریب حرم مطهر ائمه بقیع علیهم السلام
چشمم همین که گشت خوشاقبال، گریه کرد یاد بقـیع کرد و به هر حـال گریه کرد همراه چار قـبلۀ حاجـات اشک ریخت هـمپـاى چـار کـعـبـۀ آمـال گـریه کـرد «یکباره چار کوه کجا بر زمین نشست؟ هفت آسمان به هشتم شوّال گریه کرد» در کوچه، مادرى به زمین خورد و مجتبى با یادِ آن شکـسـته پـر و بال گریه کرد با یـاد نـیـنوا چـه به سـجّـاد مىگـذشت بعد از پدر، قریبِ چهل سال گریه کرد با داغ باقـر و غـم صـادق دلم شکست حتّى به روی شانۀ من، شال گریه کرد بعـد از مـدیـنه، نـوبت کـربـبـلا رسـید آن جا که تل به سر زد و گودال گریه کرد |